سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

 

 

 بعضی ها میگن اصلا بشر نمیتونه که یه منطق ثابت داشته باشه، آدم در زندگی تابع شرایط زمانی و مکانی هستش ، پس با این حساب آدم نمیتونه در شرائط مختلف یه شکل فکر کنه و یه منطق رو به کار ببره... یعنی آدم در کاخ و کوخ نمیتونه یه شکل فکر کنه ... و اون کسی که زیر بار ظلم و ستم شدید بوده و انواع محرومیت ها رو چشیده و در اختناق زندگی کرده وقتی وضعش تغییر میکنه طرز فکرش و منطقش هم تغییر میکنه...

 هیچ وقت این نظریه ها توی گوشم نمی رفت، چون بزرگورانی مانند 14 معصوم و یاران باوفاشان، و در همین زمان معاصر خودمان کسانی مانند امام خمینی و خامنه ای، شهید بهشتی ، مطهری ، رجایی، دکتر چمران و خیلی های دیگه رو می دیدم که در هر زمانی که بودن نظریات و دیدگاهاشون هیچ تغییری نکرده. اینکه کجان و چه سمتی دارن و یا پیدا کردن براشون مهم نبود، اونها یک هدف داشتند و بهش فکر میکردن و در رسیدن به اون تلاش  میکردن و لاغیر...

با این حال یادمان نمی رود اشخاصی هم مثل طلحه و زبیر در تاریخ حضور داشتند و همچنین حرّ ...

خیلی جالبه، این روزها هر مطلبی که می خونم همه از تاریخ استفاده کردن، مثال ها و مصداق هاشون رو از تاریخ میارن ،مثل همین مطلب خودم و چندتای دیگر! اما جالبتر اینجاست که هیچ کدوم نگفتن که توی همین تاریخ نوشته که چه عکس العملی باید کرد، چیکار باید کرد که کار بیخ پیدا نکنه، سکوت؟ اعتراض؟ مقابله به مثل؟ نقد؟ دست به شمشیر بردن؟ کدوم؟

پینوشت.....................................

دوستی می گفت اینکه صراحتا اسم اشخاص رو می بری و میگویی فلان کار رو کرده خب نیست، اینطور رک گویی زیاد جواب نمیدهد، من هم در جوابش گفتم ، بنده هر وقت با کنایه هم حرفی زدم کمتر کسی متوجه شده! این خط و این نشان ... ببینید هر کسی چه برداشتی برای خود میکند.



  • کلمات کلیدی : اجتماعی، سیاسی
  • نوشته شده در  جمعه 88/7/17ساعت  12:0 صبح  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

    یادش بخیر، دیشب داشتم فیلم خداحافظ رفیق ساخته بهزاد بهزاد پور رو می دیدم، روزهایی که هیچ کاری زمین نمی موند، روزهایی که همه با عشق و علاقه بودند و کسی دنبال حکم و مسئولیت و کسر خدمت و کارت فعال و اینطور حرفها نبود ، لباس ها هم خاکی خاکی بود و از لباس پلنگی های امروز خبری نبود ، خدا وکیلی یه دو تا مداح درست حسابی هم داشتیم مثل آقای کویتی پور و آهنگران و با همون نوای کاروان بار می بستیم و می رفتیم، امام حسین تو دل هامون بود نه تو زرق و برق بیرق هیئتمون ، چی بگم که ...

    از خدا حافظ رفیق گفتم دلم هوای فیلم هایی مثل آژانس شیشه ای رو کرد، فیلم هاییکه هیچ کس نتونست دیگه مثل اون رو به تصویر بکشه، اینگاری خدا یه جوری تعبیه کرده که جنگ و رزمنده همیشه مظلوم باشه همه جا، تو رسانه، تو دهن مردم، توی خانه، توی جامعه، توی محل کار... و عوض اینکه ازشون تجلیل بشه جایگاهشون و کارشون زیر سوال بره!

    پدرم تعریف می کرد موقعی که یکی از همسایه هامون زمان جنگ دستش رو از دست داده بود، یکی از آدمهای محله که فکر میکرد از دماغ فیل افتاده، می گفت طرف رفت دستش رو عمدا قطع کرد که فردا پول مفت بگیره! یا می شنیدیم که می گفتند اینهایی که می رن جبهه ناموس ندارن که زن و بچه هاشون رو همین طوری رها می کنن و میرن...

    گفتن این چیزها اینقدر تکراری شده که دیگه کسی نخواد بهش توجه کنه.

    یه پیشنهاد صادقانه میکنم، با همه ی شما هم هستم، چه کسی که توی رسانه ها فعالیت دارید، یا کتاب در موردشون می نویسید، یا  وبلاگ یا وب سایتی رو مخصوص به این کار قرار دادید و وقتتون رو روش می زارید، یا فیلم و تله فیلمی در موردشون می سازید، یا نمایشی و تئاتری رو برای اجرا آماده می کنید، و چه ارگان هاییکه بخاطرشون امتیاز های خاصی رو برای خانواده هاشون اختصاص میدید...

    پیشنهاد من اینه، شما اصلا لازم نیست هیچ کاری بکنید، بزارید فراموش بشن، بزارید مردم ندونن که چه کسانی چه کارهایی کردن، چرا؟
    چون به قول معروف طرف میاد ابروش رو درست کنه میزنه چشمش رو هم کور میکنه، بله چون بلد نیستید حق ادا کردن این قشر رو...  توی اینجور مواقع آدم زیپ دهانش رو بکشه و کاری نکنه بهترین عمل رو کرده! تا این که بخواد خوبی کنه ولی در عمل خلاف اون رو نشون بده و نتیجه ی عکس بده!



  • کلمات کلیدی : اجتماعی، مسائل روز
  • نوشته شده در  یکشنبه 88/7/5ساعت  7:52 صبح  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

    رفتیم جبهه های جنوب، هرجا می رفتم راوی ها می گفتن رزمنده های ما از مرزهای ما دفاع کردند، حتی نگذاشتند یک وجب از خاک را دست دشمن بدهند و طوری تعریف میکردند که علت اصلی ان همه مجاهدت ها و رشادت ها و از خود گذشتگی ها را دفاع از مرزهای ایران می دانستند. (البته من منکر این قضیه نیستم اما...)
    ... حالم به هم خورد از این همه ادعا، کدام کشک؟! کدام بادمجان؟!
    شما بین دو کلمه ایرانی مسلمان و مسلمان ایرانی کدام را انتخاب میکنید؟ آن کس که مسلمان واقعی باشد گزینه دوم را بر می گزیند، یعنی مسلمان ایرانی، بله ...، قبل از این که شما ایرانی باشید مسلمان هستیدو قبل از انکه به ایرانی بودن خود افتخار کنید باید به مسلمان بودن خود افتخار کنید. موقع پیروزی انقلاب اسلامی مردم می گفتند که پیروزی ایران را تبریک میگوییم، امام سریع خط قرمزی روی حرفشان کشید و گفت :" بگویید اسلام پیروز شد نه ایران!!!"
    در طول سفر که راویان می گفتند شما مهمانان خاص هستید، از هر کاروانی شهدا این طور استقبال نمی کنند، هر وقت باد بیاید یعنی شما خاص هستید که اینطور به شما عنایت شده، یکی از همسفران وقتی این حرف را شنید گفت:"نمیدونم چرا هر وقت ما میایم میشیم مهمان خاص!!!"
    یک لحظه خودتان را جای کسی بگذارید که اصلا به این چیزها معتقد نیست، چه حالی به شما دست می دهد، جز تمسخر کردن، چرا با گفتن این حرفها قضیه را اینقدر کم اهمیت نشان دهیم، لزوم گفتن این حرفها چیست؟!
    راوی دیگر مدام بین حرف هایش می گفت:" آی شهدا، شرمنده ایم ازاین همه گناه! آی شهدا شما چیکار کردید که به این جا رسیدید و ما جاموندیم.. ! مدام آی شهدا آی شهدا راه انداخته بود... .
    اصلا مقصود روایت گران ما ازبکار بردن این حرف ها را نمی فهمم، واقعا که چه؟! این که ما گناه کاریم و یا رسم مردانگی را نمیدانیم که دیگر جار زدن ندارد که مدام بگویم آی شهدا فلان...، مثلا می خواهیم اشک طرف را در بیاوریم؟!که چه شود...
    شهدای ما مظلوم شدند... آنها رفتند و برای حفظ مرزهای اسلام جانشان را فدا کردند..آخرش چه شد؟! روایت گرانی قرار میدهند که فقط این حرفهای روزمره و ... می زنند. چرا نیاییم و از واقعیت های جبهه ها تعریف کنیم و  بگویم که چه شد و برای چه اینطور شد...
    مگر واقعه کربلا چیست که هر وقت مردم اسم امام حسین و کربلا را می شنوند و کلمه "مصائب زینب " به گوششان می خورد ان کس که دارای معرفت باشد اشک امانش نمیدهد.
    چرا برای شهدای این دفاع این طور عمل نکنیم، که مردم عمق فاجعه را درک کنند؟!
    باور کنید با آی شهدا، آی شهدا گفتن کار به جایی نمیرسد و نخواهد رسید...
    خیلی دوست داشتم وقتی آنجا بودم، حداقل برای بچه های خودمان چند موضوع را کاملا روشن می کردم ولی حیف و صد حیف که...
    پینوشت..........................
    ... بین سفر خبری به گوشم رسید که کل سفر را به کامم تلخ کرد، قلبم درد گرفت... خیلی از شهدا گله کردم که چرا؟! ببخشید از شهدا نه، از خودم و امثال خودم...در کل سفرم به اطرافیانم حسودیم میشد، از خوشحالیشان ، از خنده های بر لبشان، ای کاش میشد من هم بی خیال باشم و مستانه قهقه بزنم...



  • کلمات کلیدی : اجتماعی، شخصی
  • نوشته شده در  چهارشنبه 87/12/28ساعت  3:43 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

    14 قرن است که ما مسلمانان در خوابیم، سرگردان و سراسیمه هستیم و افکار و اندیشه های ما را زینت ها دنیوی به خود مشغول کرده ، ولی از آن طرف می بینیم که دشمنان ما از نظر علمی و تکنولوژی پیوسته پیشرفت می کنند.
    ما را استثمار می کنند و خون ما را می ریزند ، ثروت های ما را غارت می کنند و وقتی می گوییم چرا ؟ می گویند شما عقب افتاده اید، ما باید شما را متمدن سازیم شما حیوانات درنده ای هستید که باید رام شوید!!!!
    زبان درازی انان همه به خاطر این است که آنها به دستوراتی که اسلام داده بود عمل کردند ولی ما بسیاری از اوامر الهی را رها کردیم .
    بیشتر از این توضیح نمی دهم چرا که کسی که اهل اندیشه باشد، فقط اشاره کافی است .
    ولی امروز ما از خواب بیدار شدیم ، ولی چه بیداری! شروع کردیم به کف زدن و فریاد وحدت سر دادن و فکر کردیم که فقط با چند کنفرانس یا چند تا شعار، می توانیم امت را به سوی وحدت دعوت کنیم .
    من از روزی که به دنیا امدم، به گوشم واژه وحدت را می شنوم، ولی الان که چند دهی از عمرم می گذرد ، هیچ ترسیم و خیالی هم از وحدت در ذهنم نمی بینم.
    حال فرض کنیم وحدت هم پیدا شود ، با این فقر و بی سوادی چکار کنیم؟ اگر بخواهیم با این وحدتمان استعمار گران را نابود کنیم در حالیکه خودمان از آنها سلاح هایی می خریم که برای نابود ساختن مسلمانان و فرزندان ملتهای اسلامی مورد استفاده قرار میگیرد ، چگونه می توانیم وحدت داشته باشیم.
    بگذار بگویم و بنالم از سرنوشت مسلمانان در افغانستان که خداوند بر آنها منت نهاد و بر کفار پیروزشان کرد ولی دوباره به جان هم افتادند و زنان و کودکان را به قتل رساندند و همه جنایت ها توسط دست نشاندگان کفار انجام گرفت.
    بگذار برای شما از سرنوشت مسلمانان در یوگسلاوی (بوسنی) بگویم که نیروهای کفر به آنان هجوم کردند و در پی نابودی کاملشان از اروپای شرقی بر آ مدند .
    بگذار از وضعیت مسلمانان هند ناله کنم که الان شاهد آن هستیم که چگونه نوامیسشان مورد هتک و مورد هجوم قرار می گرفت تا جایی که برخی زنان علویه مسلمان مانند حیوانات در بازارها به فروش می رسند .
    بگذار بگویم و بنالم از وضعیت شیعیان پاکستان که زیر چکمه های وهابیون و کفار له میشنوند و هیچ کس یه دادشان نمیرسد
    از مسلمانان اتیوپی ، سومالی، سودان و آفریقای سیاه چه بگویم که روزانه هزاران نفر از گرسنگی می میرند در حالی که گربه ها و سگ های اروپایی بهترین و لذیذترین غذاها را تناول می کنند !! کرامت مسلمین زیر پا له می شود و لگد مال میگردد در حالی که گروه های دفاع از حیوانات ، مانند قارچ می رویند .
    این مطلب درست است که در وحدت قدرت هم شرط است ، ولی باید در نظر داشته باشیم که باید هر یک از عناصرش قدرت داشته باشند و اگر تمام عناصرش ضعیف و بیمار باشند، وحدتشان جز مرض و بدبختی نتیجه ای نخواهد داشت.
    حال باتوجه به این موضوع چگونه کسی به سوی وحدت روی آورد در حالی که گرسنگی و بیماری مشغولش کرده .
    سلام و درود خداوند به مولا علی علیه السلام که می فرماید :" نزدیک است که فقر ، به کفر بیانجامد و اگر فقر مردی بود او را به قتل می رساند."
    پینوشت................
    واقعا در هفته ی وحدت ، چه چیزی را میخواهیم اثبات کنیم؟!



  • کلمات کلیدی : اجتماعی، مذهب
  • نوشته شده در  پنج شنبه 87/12/15ساعت  10:10 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

    رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم می فرماید: "باید امر به معروف و نهی از منکر نمایید و یا اینکه خداوند برترین شما را بر شما مسلط می کند پس خوبانتان دعا می کنند ولی دعایشان مستجاب نمی شود ."
    امر به معروف و نهی از منکر برای امت امری لازم است، امامان ما آن را از ارکان دین می دانند . بخاطر همین است که می بینیم اولین شعاری که جوامع اسلامی سر می دهند شعار امر به معروف و نهی از منکر است .
    ولی جامعه های پیشرفته امروز به شدت با این امر مخالفت می کند، بله مخالفت میکنند به این صورت که برای مقابله با ان سازمانهایی تحت عنوان ، سازمان حقوق بشر ، حقوق زن ، جمعیت دفاع از حقوق حیوان درست کرده اند و زیر چتر ان هر کثافت کاری که بخواهند انجام میدهند.
    امروزه شاهد خیلی از منکرات در جامعه هستیم ولی توانایی مخالفت نداریم و حتی اگر خواستیم نهی از منکر کنیم ممکن است طرف مقابلت ـ چه دختر و چه پسر ـ علیه تو شکایت کنند و خیلی راحت به تو میگوند : به شما مربوط نیست ، دخالت بی جا نکن !! اگر گفتی دارم امر به معروف یا نهی از منکر می کنم ، به تو می گویند : تو از کجا چنین حقی برای خود قائل شدی و چه کسی صلاحیت این امر را به تو داده ؟
    حالا اگر امر به معروف و نهی از منکر را کنار بگذاری که به وظیفه ی شرعیت عمل نکردی و مطمئنا خداوند روز قیامت از تو باز خواست میکند و اگر بخواهی انجام دهی آخر با این اوضاع چگونه میشود؟!
    خیلی از اطرافیانم وقتی میبینند در مقابل منکری مدام خودخوری میکنم (به طوری که اصلا ان روز برایم شب نمیشود) سرزنشم میکنند و میگویند تو که از دستت کاری بر نمی آید این حرص خوردن ها چه فایده ای خواهد داشت جز این که اعصابت را خورد میکنی؟! ولی به نظر من بی تفاوت بودن یعنی اینکه به این منکر راضی هستی، درست است که کاری نمیتوانیم بکنیم، ولی حداقل انزجار درونی خود را نسبت به ان عملکرد حفظ کنیم تا برای ما عادی نشود، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم می فرمایند:
    " هر یک از شما منکری را ببیند ، باید با دستش آن را بر طرف سازد ، پس اگر نتوانست با زبانش ، و اگر نتوانست با قلبش و آن ضعیف ترین مراحل ایمان است "
    خدا را شاکرم که از بندگانش بیشتر از حد توانش نخواسته است و خداوند می دانسته که دورانی بر مردم خواهد رسید که مسلمانان توانایی نهی از منکر و مخالفت با آن را نخواهد داشت. و اگر پیامبر مراحل نهی از منکر را تدریجی بیان می فرماید ، دلیل بر تغییر جامعه اسلامی است که از حالت قوت خود به حالت ضعف و ناتوانی می گراید و هم چنین دلیلی است بر تغیر تکلیف شرعی از حالتی به حالت دیگر.
    با این اوضاع فقط باید بگوییم
    یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلولب ثبت قلوبنا علی دینک



  • کلمات کلیدی : اجتماعی، مسائل روز
  • نوشته شده در  شنبه 87/12/3ساعت  2:31 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

     ـ بچه ها بیایید این طرف رو ببینید!!! عجب هنری دارن هااااا ! چقدر تو درست کردن این مجسمه ها ماهر بودن... عجب ظرافتی!
    ـ اَه ، اصلا هم شبیه شون درست نکردن، کجاش به فلانی می خوره...
    ـ یه سقلمه به بغلیش میزنه میگه : فلانی نگاه کن ببین توی کاسه ای که جلوشونه چه غذایی گذاشتن...
    ـ کی باور میکنه که اینا همچین کاری کرده باشن، همش رو الکی درست کردن که مردم جمع شن ببیند تا پول جمع کنن
    ـ اینجا هم آخوندا دست از سرما بر نمیدارن، تو هر سلولی یه عمامه به سر هستش.
    ـ ...
    اینا گوشه ای از حرف هایی بود که موقع بازدید از محوطه موزه عبرت از بازدید کننده ها شنیدم مابقیش رو حیا کردم و نگفتم...، واقعا فکر میکنیم که با یاد آوری و نشون دادن این مجسمه ها به نسل حاضر کاری از پیش می بریم؟! باور کنید در اشتباهیم، الان کسی با دیدن این نوع موزه ها عبرت نمیگیره چون خود عبرت رو باید دیگه تو موزه ها پیدا کرد... این موزه عبرت وقتی معنا پیدا میکنه که با دنیای واقعی مقایسه بشه. یه ضرب المثل هستش که میگه : بالارفتن از کوه چقدر سخت و سقوط از اون چه آسان "
    این دقیقا می تونه شاهد مثالش انقلا ب ما باشه، انقلابی که با از دست دادن چه عزیزانی و با چه مشقتی به دستش اوردیم ولی الان خیلی راحت داریم از دستش می دیم... بله داریم از دستش میدیم فقط کافیه یه نگاه به اطرافتون بندازید.. اون موقع چه زنانی رو داشتیم که به خاطر فعالیت های انقلابیشون دست گیر میشدن و چه شکنجه هایی رو تحمل میکردن و بعضی هاشون هم عفت خودشون رو از دست می دادند... مردم از دست وضعیت فرهنگی اون موقع جامعه فرار میکردن دیگه اقتصادش بماند، ولی الان ... الان مردم خواهان اون وضعیت قبلی هستند... اصلا لزومی به یادآوری و گفتن نیست، اونی که کمی اهل تامل و تفکر باشه شبها از درد خوابش نخواهد برد... ببین من دارم این رو میگم حالا فکرش رو بکنید که امام زمان ما چه میکشه...
    اللهم عجل لولیک الفرج



  • کلمات کلیدی : اجتماعی، مسائل روز، شخصی
  • نوشته شده در  شنبه 87/11/26ساعت  7:28 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

    خوب بعد از سه هفته اومدم. از قدیم گفتن آدم وقتی پشتش باد میخوره دیگه دستش به کار نمیره، ولی من نذاشتم این باد بهم اثر کنه، رفتم اما برگشتم، با هزار تا حرفی که توی این سه هفته میخواستم بگم ولی نشد. میخواستم بشم روز شمار انقلاب اما نه اینکه هر چی شنیدید رو کپی کنم، من این طور نوشته ها به مزاجم سازگار نیست، ولی خوب بگذریم وقت بعضی از حرفها گذشت ولی حالا که بحث انقلاب هست و تنور داغ بزار این رو بگم:
    در همین ایام امتحانات با یه نفر آشنا شدم. به قول خودش کلی ازم سوال داشت، تو همون چت اول شروع کرد به پرسیدن. دیدم نه اینطوری فایده ای نداره، شماره دادم تماس بگیره، خوب حالا نکته اش کجاست؟! الان میگم:
    مطمئنا همتون یادتونه که اوایل انقلاب وقتی یه خورده نظام پا گرفت جزء اولین کارهایی که امام کرد چی بود، بله انقلاب فرهنگی! یعنی دانشگاه ها رو تعطیل کردند تا هر چی استاد نخاله هست رو اخراج کنند و کتب درسی رو هم باز نویسی کنند، خوب حالا ربطش به این رفیق ما چیه؟!
    با کلی گپیدن و سوال پرسش تازه فهمیدم ای دل غافل، کجاست امام که یه انقلاب فرهنگی دیگه راه بیاندازه، تا این اساتیدی رو که عقاید دانشجویان رو تخطئه میکنند رو اخراج کنند. رفیقمون میگفت، یکی از اساتیدمون میگه من اصلا هیچ تفسیری از قرآن رو قبول ندارم. هیچ حدیثی رو قبول ندارم، فقط قرآن. دلایلش رو هم می گفت و با سوالاتی خیلی پوچ شروع میکرد رو اعتقادات بچه ها کار کردن و به دین بد بینشون میکرد. اینها رو میگفت و من مدام حرص میخوردم.
    یادم میاد چند سال پیش توی یکی از دانشگاه های شیراز روز تولد حضرت زهرا سلام الله علیها یکی از دانشجویان میاد و روی تابلو پیام تبریک مینویسته، وقتی استاد وارد میشه و این متن رو می بینه، سریع پاکش میکنه و میگه اینا دیگه قدیمی شدن، باید دنبال الگوی جدید باشیم!!!
    ویا همین چند سال پیش که اون استاد خیلی راحت موهای دانشجوی دختر رو جلوی همه از زیر روسری اش بیرون مکشه و یا ... هزار هزار تای دیگه . این که دانشگاه ست ، داخل مدارس هم این نوع مدرس ها وجود دارند.
    توی همین مجلس ششم که میخواستن اون افتضاح رو ببار بیارن ولی به لطف امام زمان جلوش گرفته شد... چیکار؟ میخواستند مثلا به قول خودشون کتب درسی مدارس ابتدایی رو تغییر بدن، ولی افتضااااااااااااح، عملا در متن اون کتب به بچه های اعمال جنسی و خود ارضایی رو یاد میداد ولی جالبیش اینجاست که راه درمانش رو هم گفته بودند، خدارو یکهزار مرتبه شکر که جلوش گرفته شد.
    الان دشمن داره از راه فرهنگی روی مردم ایران کار میکنه ، چون میدونه جنگ گرم کار ساز نیست، نمیدونم چرا مسئولان نمیخوان بفهمند، چند ماه پیش که به همایش ناتو فرهنگی رفته بودیم، یکی از بچه بلند شد و از سخنران سوال کرد شما که این طور از اساتید رو میبینید چرا اجازه میدید وارد دانشگاه بشن، بنده خدا هم دستش رو گذاشت روی سینه اش و گفت: هیچی نگید که دلم خونه...
    توی این زمینه حرف خیلی دارم، از خود دانشجو گرفته تا اون گنده گنده هاشون... حیف که بعضی چیزها رو نمیشه گفت و پست هم طولانی تر از این دیگه به دل نمی چسبه...



  • کلمات کلیدی : اجتماعی، شخصی، سیاسی
  • نوشته شده در  سه شنبه 87/11/8ساعت  9:17 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

    - بمب هایی را که بر سر مردمش توسط همین کشور بر سر مردمش سرازیر میشد را فراموش کرده.
    - چپاول اموال کشورش که توسط سربازان بوش انجام می شود را فراموش کرده.
    - کشتار بی جهت مردم عادی به بهانه ی این که جزو گروه القاعده هستی را فراموش کرده.
    - دستگیری و به زنجیر کشیدن و شکنجه کردن مردمش را فراموش کرده.
    - نا امنی ها و رعب و وحشتی که بین مردم کشورش در سطح کشور انجام شده را فرواموش کرده.
    - تسخیر شدن بازارهای کشورش با محصولات امریکایی را فراموش کرده.

    - تبدیل کشورش به کشور تولید کننده مواد مخدر را فراموش کرده.
    ...
    یا دچار بیماری الزایمر شده و یا خودش یکی از آنهاست و خائن به کشورش.

    پینوشت.................................
    وقتی خبر اهدای مدال توسط حامدکرزی به بوش را از خبرگزاری ها شنیدم اصلا تعجب نکردم. چون این همان فردی است که دست آمریکا را به بهانه ی آزاد سازی کشورش بوسید، لااقل هیچ چیز که نداری، جرعه ای شرف داشته باش و بگو لطفا سربازانت را از کشورم خارج کن...



  • کلمات کلیدی : اجتماعی، سیاسی
  • نوشته شده در  دوشنبه 87/10/2ساعت  7:15 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

    خب بزار ببینم قضیه چیه؟! نرخ بیکاری در امریکا 6 درصد ولی در ایران 20 درصد. وای عجب امار وحشتناکی، خوب معلومه تقصیره کیه دیگه، تقصیره این احمدی نژاد . حالا کدام شخص محترمی این آمار رو گرفته ؟؟؟
    خوب بزار شغل هایی که تو آمریکا هستش را نام ببریم و بگیم چقدر تنوع شغلی تو این کشور وجود دارد. ویکی از رمزهای موفقیتش همینه. خوب اولیش ، دومیش ، سومیش ... تا صدمیش که تو همه ی کشور های هست ثل حسابدار ، معلم، پلیس ، آتش نشان ، وَ وَ وَ ..
    میخوام اون شغل هایی رو نام ببریم که باعث شده نرخ بیکاری تو این کشور تا 6 درصد پایین بیاد.
    1ـ شرکتهای کاملا قانونی برای اجاره دادن زن
    2ـ روسپی گری
    3ـ کاواره ها
    4ـ قمار خانه ها
    5ـ رینگ های بوکس که برای شرط بندی یکی مشت اراذل بنا شده و چقدر پول از این راه به جیب می زنند.
    6ـ کلاس های آموزش رقاصگی
    7ـ نگهبانی درب wc (البته این مخصوص مهاجرین است)
    8ـ زن به عنوان هم خواب در هتل مشغول به کار است.
    9ـ سالن هایی برای نشان دادن پخش زنده برای انجام مسائل جنسی (که چقدر از این راه کسب درآمد میکنند)
    10- شراب فروشی ها
    11- کلوپ های شبانه
    12- زنها به عنوان مانکن در فروشگاه ها مشغول کار میشوند.
    13- فروشگاههای فروش سلاح های گرم
    14ـ و ...
    و هزار کوفت و زهر ماری که بخواهید در این کشور پیدا میشود.
    خب مهم نیست، مهم اینه که نرخ بیکاری 6 درصده ، هر طور که میخوان کسب در آمد کنند.
    بخدا 20 درصدر بیکاری در ایران سگش شرف دارد به 6 درصد امریکایی ها. بنده نمیخواهم این امار را توجیه کنم، چون در این که این امار دروغ است شکی نیست. خودتان به عینه دیدید که چطور شرکت ها و کارخانه های بزرگ آمریکا روز به روز ور شکست میشود و هزاران کارگر بیکار ، و چطور بانکهایشان فسادی مالی به بار می آوردند. این آمارشان هم مانند آمار تعداد کشتار سربازانشان در عراق است. که چطور افتضاحشان بالا آمد. خواهشا کاملا بیدار باشید و هر اخباری را به راحتی قبول نکنید، آن هم خبرهایی که از رسانه های غربی اخذ میشود.
    پینوشت.......................................
    این پست در جواب یکی از کامنت هایم گذاشتم و خواستم جوابش را بدهم که چطور سنگ آمریکا را به سینه میزند آن هم به خاطر جمع آوری یک سری آمار که معلوم نیست از کجا گیر آورده.



  • کلمات کلیدی : اجتماعی، مسائل روز، سیاسی
  • نوشته شده در  چهارشنبه 87/9/13ساعت  7:16 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

    همیشه از یکدیگر می پرسیم چرا همه ممالک اسلامی جزء ممالک عقب
    افتاده اند؟چه شده که در میان همه ممالک عربی مملکت سعودی از جهت علوم و آثار تمدن عقب افتاده است؟ وقتی که می بینیم مملکت سعودی از همه ممالک عربی زودتر مستقل شده، و زوار و سیاح فراوانی وارد آن می شوند در عقب ماندگی آن بیشتر تعجب می کنیم.
    موقعیکه صحبت زائرین بیت الله را درباره جمعیت های گرسنه و برهنه این مملکت می شنویم وحشت می کنیم . زیرا گرسنگان قدم به قدم انسان را تعقیب می کند که پاره نان و یا سبزیجات و پوست میوه ای به دست آورند. ما اینگونه مطالب را نمی پذیریم.
    چرا بپذیریم ؟ مگر دریای نفتی که از جای جای این کشور جاریست ناگهان خشک شده ؟!
    آن ثروت سرشاری که از زائرین مکه و مدینه به دست می آید کجا می رود ؟!
    نویسندگان و روزنامه نگاران آنان به جای اینکه وضع رقت آور خود را که میلیون ها جمعیت را در بوته نادانی و مرض و گرسنگی، آنان را به تنگ آورده و پوست آنان را سرما و گرما خورده است به نوائی برسانند و به جای اینکه از دلارهای طلای سیاه (نفت) بپرسند، کاخهای آسمان خراششان در میان کوخهای بیابانی ملت همانند کاخهای غربیان خود نمائی می کند. و به جای این که این مطالب و مشکلات را در مجلاتشان چاپ کنند می نویسند اختلاف ما بین شیعیان فقط در اصول دین است و همین اختلاف ریشه سایر اختلافات است.
    اینان تا کی میخواهند در خواب خرگوشی به سر ببرند؟! تا کی میخواهند اصل مطلب را رها کنند و حاشیه را بچسبند؟! تا کی میخواهند سبیلشان را با روغن سگ های غربی چرب کنند؟! بس است دیگر، بیدار شوید، و به جای پارس کردن برای غربی ها کمی به وضعیت کشور خودتان برسید.
    پینوشت............................................
    حقیقت است ولی مثل همیشه تلخ!!!
    حج+فقر+عربستان+متعصب+جامعه



  • کلمات کلیدی : اجتماعی، مذهب، مسائل روز، سیاسی
  • نوشته شده در  جمعه 87/8/17ساعت  7:12 عصر  توسط صور اسرافیل 
      نظرات دیگران()

    <      1   2   3      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کفر نعمت از کفت بیرون کند
    ولع سیاسیون
    رهبر چگونه باشد خوب است؟
    سکوت جمهوری اسلامی جهت دار است
    زخمی تر از مسیح!
    منتظری تیر در کمان بود
    و باز هم
    از امروز تا دیروز
    غدیر راست بود یا دروغ؟
    سهم ما در نسل کشی صعده
    موسوینگ، سبزینگ، فیلترینگ
    از همون بچگی مخم کار میکرد
    دزدان عمامه به سر
    نذورات برای نیمه شعبان
    [عناوین آرشیوشده]
     
     
    \ >
     
    \