دلایل محکمی دارم
اول: این آدم خیلی خود تحویل گیر است، خودش به جای همه ی ملت تصمیم می گیرد، درست است که با اکثریت آرا روی کار امده ، ولی باز هم باید برای انجام کارهایش برود از شخص شخص مردم اجازه بگیرد!
دوم : این آدم بسیار دروغگو است، مگر مردم گاگول هستند که نفهمند خودش یک بسته مداد رنگی به دست بچه اش داده و گفته : " پسرم چند تا مستطیل بکش رنگ کن تا من برم به عنوان آمار اقتصادی به مردم نشون بدم" محمود جان خودتی!
سوم: این آقا قداست ریاست جمهوری را خورد و له کرده، برای اینکه خودش به طور مستقیم به سفرهای استانی اش می رود. خوب می تواند دو تا مسئول را بفرستد تا به این مسائل رسیدگی کنند، چه معنا دارد رئیس جمهور یک کشور این قدر به مردش رو بدهد!
چهارم: این شخص ایران را در بند کشیده! خودش را در مقابل سیاست خارجی خوار کرده! و باعث شده 4 تا آمریکایی و یهودی آن را تحویل نگیرند!
پنجم: این شخص ، آدمی عوام فریبی بیش نیست، چون وقتی به سفرهای استانی اش می رود یک آهنربای قوی به انتهای ماشینش وصل میکند و مردم را به دنبال خود می کشاند.
ششم: آدمی بسیار فضول است و سر در زندگی شخصی مردم می کند و می گوید آقا زاده فلانی فلان غلط را انجام داده، آخر به تو چه که کی چقدر از مال مردم برداشته و خورده، بزار بخورد! نوش جانش، تو مگر فضولی که در زندگی شخصی مردم دخالت می کنی.
هفتم: من به این آقا رای نمی دهم و رای نخواهم داد چون هیچ سیاست خارجی از او حمایت نمی کنند، و می گویند هر کاری می کنند تا او روی کار نیاید، حتما این آقا یک ریگی به کفشش است که غربی ها قبولش ندارند!
مَثَل جامعه امروز ما ، مثل زمان حضرت موسی سر جریان گوساله سامری ست. تا وقتی خود پیامبر میان مردمش جضور داشت همه سمعاً و طاعتاً بودند، وقتی 40 روز به میعاد گاه رفت و برگشت، دید همه شدند گوساله پرست! و خوب میزان اعتقاد و پایبندیشان را به دین موسی (ع) نشان دادند!
زمانی هم که امام بود همه فدایی خمینی، ولی الان که از میان ما رفت...
رفت و به دنبالش هم همه چیز رفت، خوب امانت داری بودیم، خوب نگهبان آرمانهای مقدسش بودیم، خوب جمهوری اسلامی را نگه داشتیم، خوب حرفهایش را به گوش جان سپردیم، و چه گوش جان سپردنی! در عمل نه، فقط و فقط در حد بالا کشیدن خود!
نمیدانم این صندلی سیاست چیست که بخاطرش مانند سگان هار پنجه به سخنان می اندازند و آن را به نفع خودشان بر می گرداند. هر کس می خواهد برای خودش مهر تأییدی تهیه کند، می گوید امام فلان حرف را در رابطه با من زده، یا من زمان ایشان فلان کار را عهده دار بودم...
حتی به همسر ایشان هم رحم نکردند و بعد از فوت ایشان حرفت هایی را که مثلا به طوری مقامشان را بین مردم بالا ببرد به ایشان نسبت دادند!
بخدا لجن بازی هم حدی دارد، کثافت کاری تا کجا؟! اینکه من برای نشان دادن مقبولیتم عکسم را کنار امام بگذارم و بین مردم پخش کنم چه چیزی را ثابت میکند؟
هیچ وقت ماجرای 18 تیر و سخنان رهبری را یادم نمی رود، دل رهبری را به درد آوردند...
کسی که ضد ولایت فقیه است و به ایشان هتاکی میکند، الان تنها افتخار کاندیدای مورد نظرش را نخست وزیری ایشان می داند، بی شرف ها گوش و چشم هایشان را بسته اند و فکر کرده اند مردم هم مانند خودشان کر و کور هستند.
به قدر توانایی خود دیگر نمی گذارم ایشان مورد دست آویز این کورد دلان قرار بگیرند.
شرم باد بر شما ، شرم، که اگر کلمه حیاء و شرف تا به حال به گوش شما خورده باشد، بدانید این دو کلمه چیز خوبیست.
هیج وقت درست متوجه این ضرب المثل نشده بودم، یعنی متوجه ظاهر معنا می شدم اما دقیق درک نمیکردم، اما الان، یعنی این دوره انتخابات دیگر واقعا فهمیدم حیاءش رو گربه برده یعنی چی..
آخر وقاحت تا کجا، اصلا تا به کلمه ای به اسم شرم را شنیده اند؟! دیگر گندش را در آورده اند، با این حرفها و ادا و اطفارشان هم خودشان را مسخره کرده اند و هم مردم را، انگار با یک دست آدم کودن و نفهم روبرو هستند.
آدم کم از فضولاتی که از دهانشان خارج میکنند حالشان بد می شود، که هوادارانشان هم به خودشان اضافه کرده اند...
جمع کنید این مسخره بازی ها را ، یک عده آدم هم جنس خودتان دورتان جمع کرده اید و شروع کردید به دلقک بازی.
از حق نگذریم، امسال اصلا حال و هوای انتخاباتی سالهای گذشته را ندارد، کاندیداها برای رسیدن به اهداف خود شروع کرده اند به تخریب یکدیگر، حال ای کاش فقط تخریب بود!!! نمیدانم این مسخره بازیهایشان دیگر چیست که چاشنی اش کرده اند! چطور جرات می کنند و مدام دم از اسلام و امام می زنند و سنگ آنان را به سینه می کوبند، که چه؟ که چرا اثبات کنند؟ که همان اسلام و امام به کمرتا ن بزند، اگر اینان ذره ای عقل و شعورشان به این چیزها می کشید می فهمیدند که با این حرفهایشان فقط حقارت را برای خود خریده اند و هیچ آش و کشکی نصیبتان نخواهد شد چه برسد به منصب ریاست جمهورییییییییییی!!!
فقط خدا آخر عاقبت این مردم با را با این وضع ختم به خیر کند...
"بسم الله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تنباکو و توتن بایّ نحوکان در حکم محاربه با امام زمان(صلوات الله و سلامه علیه) است. حرره الاحقر محمد حسن الحسینی"
این جمله برای شما خیلی معروف است. وقتی ناصرالدین شاه یکی از از صدها پادشاه خائن ایران، به انگلیس مسافرت کرد، در حریان آن عناصر انگلیسی مدالهای افتخاری به شاه دادند، و شاه هم که با دمش گردو می شکست، و انگلیسی ها هم که تنور را داغ دیدند، نان را چسباندند و امتیاز خرید و فروش تنباکو که در آن زمان توتون و تنباکوی ایران شهرت جهانی داشت، به قیمت نا چیزی در اختیار ماژور تالبوت قرار داد.
اما... صحبت اینجاست که آیا تنها دلیل برای صدور چنین حکمی فقط متضرر شدن کشاورزان و زیر چکمه های مستعمرین قرار گرفتن بود؟! البته که این طور نیست...
وقتی این امتیاز به شرکت رژی واگذار شد نه تنها این سرمایه در اختیار او قرار گرفت بلکه به دنبال آن ، فرهنگ، مذهب و خیلی چیزهای دیگر را نیز تحت الشعاع قرار داد...
ـ 200 هزار زن بی حجاب را وارد کشور کردند و در دفاتری مشغول کار شدند و هر ایرانی که می خواست در این دفاتر مشغول به کار شود باید بی ححاب می شد.
ـ وارد کردن 100 هزار زن بد کاره و ایجاد مراکز فساد.
ـ ایجاد 100 مغازه مشروب فروشی.
ـ مسیونر های مذهبی برای تبلیغ دین مسیحیت دست بکار شدند.
ـ ...
مطمئنا تبعات این قضیه اهمیتش کمتر از اصل قضیه نبوده، من این جنبش را مقدس می دانم چون کاری حساب شده و به موقع بود و از راهش انجام گرفت.
وقتی نگاهی به تاریخ ایران می اندازم، متوجه می شوم که چقدر ما در سال های دور نسبت به مسائل تیز بینانه عمل می کردیم، هنگامی که اسلام وارد ایران شد، اندیشمندان جامعه به سرعت اسلام را نپذیرفتند، بلکه نقادانه قبول کردند، یعنی آن عصبیت عرب را قبول نکردیم بلکه آن اسلام واقعی که جدای از اسلام عربیت می باشد را بر گزیدیم، به طور مثال کشور مصر را نگاه کنید؛ با آن همه تمدن و فرهنگ خاص خودشان وقتی اسلام وارد کشورشان شد تمام آن عصبیّت و عربیت را هم همراهش گرفتند و قبول کردند، و حال الان کشور مصر را تماشا کنید! تفاوتش آن قدر هست که نیازی به توجیح نباشد.
اما ما تمام آن فرهنگ غلط عربی را که همراه اسلام وارد کشورمان شد را پس زدیم و اسلام واقعی را دریافت کردیم.
و اما اصل مطلب
دوره قاجاریه که تقریبا کشورمان با فضای غرب و فرهنگ شان آشنا شده بود، بطور نا خواسته فرهنگ غرب هم وارد کشورمان شد، بنده نمی گویم تمام فرهنگ غرب غلط است، اما متاسفانه در مقابل فرهنگ غرب که وارد کشورمان شد نقادانه بر خورد نکردیم، به صورتی که هر چه از این فرهنگ خوب بود قبول کنیم و بدی هایش را کنار بزنیم. و جوابمان در مقابل فرهنگشان این بود که اگر بخواهیم پیشرفت کنیم باید از موی سر تا ناخن پا غربی شود! و این شد که دروازه های فرهنگ غرب به روی ما باز شد و این بود سر آغاز تهاجم فرهنگی به سوی کشورمان.
قبل از مشروطه جریان فکری ما کاملا مذهبی، و فرهنگ ما ایرانی اسلامی بود، اما بعد از مشروطه که روشنفکران غرب گرا جریان فکری کشور را در دست گرفتند، فرهنگ ما به ایرانی غربی تبدیل شد.
پس برای ما مردم مشرق زمین هیچ ضرورتی ندارد که هر راهی آنها رفته اند برویم، و در هر منجلابی که انها فرو رفته اند فرو برویم. ما باید به زندگی غربی، هوشیارانه بنگریم و ضمن استفاده و اقتباس علوم و صنایع و تکنیک و پاره ای مقررات اجتمای قابل تحسین و تقلید خود آنها، باید از تقلید رسوم و عادات و قوانینی که برای خود آنها هزاران بد بختی به وجود آورده است پرهیز کنیم.
پینوشت...........................................
چه خوب است در سالی که به نام اصلاح الگوی مصرف نام گذاری شده این مقوله را نیز در نظر داشته باشیم...
بسیاری از موسسات فرهنگی تأثیر گذار در آمریکا و روشنفکران این جامعه می کوشند، شک و شبهات درباره قرآن را گسترش دهند. این تهاجم تبلیغاتی زمینه را برای بسیاری از روزنامه ها و مجلات آمریکایی و غربی و بسیاری از کشیشان صهیونیست زده جهت حمله به دین اسلام فراهم کرد. آنان دین اسلام را سرچشمه شرارتی معرفی کرده اند که آبشخور "تروریستها"ست!
کانالهای تلویزیونی، مجلات و جراید آمریکایی نیز به دادگاه محاکمه قرآن کریم و حمله علیه آن تبدیل شده اند. آنان تهاجم پلیدی را نیز علیه پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم آغاز کرده اند و در مصاحبه هایشان به راحتی به ساحت پیامبر اسلام توهین و دین اسلام را دین شر می نامند.
آنچه که من این مقدار به آنها اشاره کردم به این سبب بود که اعتقادات و توطئه های جهنمی و تروریستی استکبار جهانی که بر ضد اسلام و مسلمانان شدت یافته است، برایمان کمی مشخص گردد و این جنایتها و ترورها و مطالع غرب که دست به کشتار و غارت و چپاول ملتهای ستمدیده می زند بر همگان آشکار و رسوا شود. آنان شیطان را خدای خود قرار داده و بر اساس نامهای که در کتابهای دینی شان آمده، او را می پرستند.
آنان گاهی این خدا را گاهی یهوه، گاهی خدای "اسرائیل" می نامند. انان همین خدا را نیز گاهی سست می خوانند و می گویند که این خدا اعتماد به نفس ندارد. این خدای آنان بر اساس هواهای نفسانی و شرورانه آنان رفتار میکند. این خدا به شرارت دست می زند. گاه نیز او را با خداوندگان دیگر شریک می دانند و هر از چند گاهی نیز او را به صورت آواره ای ترسیم می کنند که در چادر سکونت دارد و پیشاپیش ملت "اسرائیل" حرکت میکند.
شیطان پرستان گاهی نیز خدای خود را نادان معرفی می کنند که از کاری که میکند، آگاهی ندارد و از ان پشیمان می شود همان گونه که در کتاب آنان آمده است که "پروردگار متوجه شد و از شرارت پشیمان گشت"!
آنان از کدام خدا سخن می گویند؟! این خدا همان شیطان ملعونی است که غرایز جنون آمیز آنان را تحریک کرده است. به همین جهت از پستی و پلیدی تمجید کرده و فضیلت و نیکی را از خود رانده و از آن متنفر شده اند. آنان موازین اخلاقی را تغییر داده اند که دراین حال دروغگویی و فریبکاری از ویژگیهای متناسب با سیاست جهانی شده که صهوینیستهای یهودی و مسیحی رهبری ان را به دست گرفته اند . اصطلاح مبارزه با تروریسم هم از همین سنخ است، حقیقت آن است که همان کسانی که اندیشه مبارزه با تروریسم را ترویج می کنند، خودشان رژیمهای تروریستی را در سرزمینهای ملتهای صلح جو پدید آورده اند و نابودی و کشتارهایی که در حق سرخپوستان آمریکا انجام شد و قتل و کشتار و جنایتهایی که در حق ملت فلسطین روا داشته می شود و این ملت از سرزمینش اخراج شده، بهترین دلیل برای این مدعاست.
سوءاستفاده از نکوهش تروریسم از سلاحهای دروه معاصر است که صهیونیستها در طرحهای پلید و توطئه های خود از آن برای مبارزه ضد اسلام و جنگ علیه آن بهره می گیرند. اینها همه منطق ترروریسم امریکایی است که صهیونیستهای پلید و مسیحیان منحرف و "صهوینست شده" هدایت ان را به دست گرفته اند.
با این همه سازمانهای، دفاع از حقوق بشر، مسخره نیست که همه ی آنها در برابر ظلمهای رژیم صهیونستی و امریکا و انگلیس، و مظلومیت های ملت فلسطین و لبنان و عراق و افغانستان ساکت ماند ه اند.
این سازمانهای همه بازیچه ای هستندبرای به مقصود رسیدن کشورهای قدرتمند مسیحی و یهودی بر ضد مسلمانان و دیگر اقوام و ادیان .
جامعه بین المللی برای حقوق بشر
internationale Gemeinschaft Menschenrechte
دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
UNHCHR
سازمان پاسداران حقوق بشر
Human right Server
www.humanrights.de/index_de.html
سازمان خبرنگاران بدون مرز
Reporters Without borders
سازمان دیده بان حقوق بشر
Human rights watch
www.hrw.org
سازمان سرزمین زنان
Terre-des-femmes
سازمان عفو بین الملل
Amnesty international
سازمان کمک به آوارگان وابسته به سازمان ملل متحد
UNHCR
سازمان ملل متحد
United nations
مجمع جهانی شفافیت
Transparency international
موسسه صلح آموزی
Institute fur friedenspadagogik Tubingen e.v
منابع پزوهشی درباره حقوق انسانی زنان
Women"s Human rights recources
شبکه جهانی واحد
Oneworldweb
www.Oneworldweb.de/organisationen
انجمن دانشمندان و پژوهشگران موسوم به directory of Human Rights مجموعه ای توضیحی و جامع درباره اطلاعات و آدرس نهادهای فعال و پاسدار حقوق بشر ارائه می کند.
www.shr.aaas.org/dhr
اگر من جای شما بودم چند ایمیل اعتراض امیز آبدار به این سازمانهای برده داری صهیونیسم مسیحی میزدم و دلقک بازی های آنها را به بادخنده می گرفتم.
قابل توجه ایرانیان وطن پرست، دشمنی امریکا با ملت ایران تا کجا!!!
یک بازی کامپیوتری جدید که درامریکا ساخته شده است، سربازان آمریکایی به ایران حمله می کنند.
این بازی توسط یک تولید کننده که در همکاری تنگاتنگ با ارتش امریکا قرار دارد و بر اساس فیلم های خبری و بسیار دقیق ساخته شده است. در این بازی نیروهای ویژه آمریکا به یک کارخانه زیر زمینی حمله می کنند. نگهبانان و دانشمندان را به گلوله می بندند و آنگاه مواد منفجره را به لوله های سانتریفوژه نصب کرده و تاسیسات را منفجر میکنند. ماموریت این بازی "حمله به ایران" نام دارد که میتوان ان را رایگان از کامپیوتر پیاده (دانلود) کرد. در شرح این بازی امده است :"یک بازی رایگان جنگی که برای تهیه آن از جدیدترین تکنولوژی استفاده شده تا بتوان رویدادهای جنگی را بر اساس آخرین فیلم های خبری به طور دقیق بازسازی کرد."
کدام آخرین فیلم های خبری؟ این بازی به نمایش حمله پیشگیرانه به ایران می پردازد که در هیچ فیلم خبری نمی توان آن را دید! کیت هلپر رییس این شرکت کامپیوتری از بازیش اینگونه تعریف میکند:" بازی حمله به ایران این امکان را به بازی کنندگان می دهد که اخبار را تجربه کنند. حتی اخباری را که تازه بعدها خواهند امد!"
افسران سابق ارتش امریکا در این شرکت به عنوان "مشاور" کار میکنند و در سایت های مربوط به بازی های جنگی مانند عقیب و شکار پسران صدام، حمله به فلوجه و هم چنین حمله به ایران تصاویر نظامی ماهواره ای نشان داده می شوند. سناریوی این بازی ها بر اساس اطلاعاتی که ارتش اعلام کرده است، تهیه می شود . بر اساس آنچه در سایت این شرکت آمده است سناریو بازی "حمله به ایران" "از نظر کارشناسان این شرکت خیلی دقیق و مشروح" ارزیابی شده است. انتقاد نسبت به این بازی همان گونه که انتظار می رفت از سوی ارتش امریکا نیامد بلکه ایرانیانی که در اینترنت برای مسائل مختلف امضا جمع می کنند، با پنج هزار امضا خواستار جمع شدن این بازی از بازار شدند. در این سایت آمده است :" ما باید به امریکا بفهمانیم که ایران مانند افغانستان و عراق نیست که در انجا پیاده شود و هر کار خواست بکند" روزنامه "کیهان" نیز نوشت :" آمرییکاییان خیلی دلشان می خواهد به ایران حمله کنند ولی به نظر می رسد باید دلشان را به همین حمله خیالی خوش کنند."
در بحثی که درباره سناریو این بازی در اینترنت در گرفته است، برخی از ایرانیان از کشور خود دفاع میکنند و برخی به نظام دشنام می دهند .
یکی از سخنگویان این شرکت کامپیوتری از شرکت "بحث کنندگان از خاورمیانه" استقبال می کند و می گوید:" صادقانه بگویم، از نظر ما امتناع ایران از همکاری با جامعه جهانی نگران کننده است. آیا واقعا امروز می توان از یک راه حل غیر نظامی حرف زد؟ ما چندان مطمئن نیستیم." سایت بازی حمله به ایران از این هم صریح تر مینویسد :
" از آنجا که راه حل سیاسی به هیچ جا نرسید و بعید است که تحریم ها نیز به نتیجه برسند، باید این مشکل را از طریق نظامی حل کرد."
لینک مرتبط : زهی خیال باطل
میخوام جریان فکری سیاسی کشور ها رو تقسیم بندی کنم و بگم با وضعیت سیاسی موجود در کشور ایران جزو کدوم از دسته ها میشه.
اولین دسته کشورهای توسعه نیافته هستند. یعنی کشورهایی که یه جریان فکری بر جامعه شون حاکم است، مثالش هم خیلی واضحه، کشور عربستان که با اون همه ثروت عظیمی که داره هنوز عقلش هاشون رو دست نخورده نگه داشتند و یه عده ادم متحجر که حاضر به قبول هیچ چیز نیستند ... قطعا کشور ایران جزو این دسته نیست.
دومین دسته کشورهای درحال توسعه هستند، یعنی کشورهایی که جریان های متعدد فکری بر جامعه حاکم است، نشانه ی بارز این نوع حکومت هااینه که اختلاف تشتت خیلی در ان زیاد است.
سومن دسته ، کشورهای توسعه یافته هستند. یعنی کشورهایی که جریان های متعدد فکری وجود داره اما مجرای قانونی برای حل مشکلات و اختلافات قرار دادند و کسی از اون تجاوز نمیکنه. مثل اکثر کشورهای اروپایی که احزاب طبق قوانین خاصی عقاید و افکارشون رو بیان و فعالیت میکنند ( که با زهم کشور ما جزو این دسته نیست)
بله قطعا جزو دسته ی دوم میشه، الان که موقع انتخابات است این موضوع به وضوح مشاهده میشه، خیلی راحت داریم میبینیم که گروه ها و احزاب برای از بین بردن چهره ی همدیگه دست به هر کاری میزنند و چه کارهایی که نمیکنند، حتی برای درست جلوه دادن عقاید و افکار خودشون از اسلام و افکار و اندیشه های امام مایه می زارند و هر طور که بخواند به نفع خودشون تفسیر میکنند تا کارشون رو موجه نشون بدن... این جریان از زمان مشروطه تا الان ادامه داره، همیشه فکر میکردم که دیگه موقع اش است که این جریانات تموم بشه و شکل منسجمی به خودش بگیره ولی مثل اینکه اشتباه میکردم و تازه داره شروع میشه...